- آموزش و دانایی
- استراتژی
- ارزشیابی و طبقه بندی مشاغل
- برنامهریزی منابع انسانی
- بهداشت، ایمنی و سلامت
- جبران خدمات
- جذب و استخدام
- روابط عمومی
- روابط کار و کارگری
- فرایندها و ساختار سازمانی
- فرهنگ سازمانی و ارزشها
- فناوری اطالاعات در منابع انسانی
- مباحث عمومی مدیریت
- مدلهای کسب و کار
- مدیریت عملکرد
- مربیگری و منتورینگ
- معماری سازمانی، طراحی
- نظام پیشنهادها، ایده پردازی و نوآوری
مفاهیم آیندهپژوهی

آیندهپژوهی
گذشتگان ما براین باور بودهاند که آینده چیزی شبیه گذشته است. اما امروزه با نگاهی سطحی به رشد سرعت تغییرات و پیشرفتها در حوزههای مختلف متوجه میشویم که دیگر آینده امری متفاوت با گذشته است. انسان از دیرباز آرزوی تصرف در طبیعت و تغییر آن مطابق با میل خود را در سر پرورانده است و همواره به دنبال ابزارهایی بوده است که بتواند به این مهم نائل گردد. یکی از این ابزارها، آیندهپژوهی است که به انسان فرصت میدهد که آینده را به کنترل درآورده و بتواند آن را به گونهای دلخواه معماری نماید. آیندهپژوهی میآموزد که چگونه میتوان در برابر هجمههای تغییرات سرسامآور و آشوبناک غافلگیر نشد و درمصاف با آیندهی مبهم کمترین ضرر و بیشترین منفعت را به چنگ آورد. این دانش در ابتدای شکلگیری خود نگاهی مفعولانه به آینده داشت و صرفاً به گمانهزنی دربارهی رخداد تحولها و پیشرفتهای آتی میپرداخت. اما امروزه از آیندهپژوهی انتظار میرود پا را فراتر برده و با نگاهی فاعلانه به آینده بستر لازم برای طراحی و ساخت هوشمندانهی آینده را فراهم نماید (پدرام، ۱۳۸۸، ۳).
اندیشیدن درباره آینده و کوشش برای آگاهی ازآن پیشینهای طولانی دارد. انسان همواره مشتاق دانستن آینده بوده است. شاهد این مدعا، وجود معابد یونان باستان، رونق طالع بینی در دورههای مختلف تاریخ و اقبال مردم به پیشگویان و داستانسراییهای مختلف درباره آینده در میان اقوام است. البته دلایل علاقه به شناخت آینده و نیز شیوه تفکر درباره آن، در گذر زمان دستخوش تغییر شده و در میان اقوام و ملل مختلف متفاوت بوده است. زمانی تلقی مردم چنین بود که آینده امری محتوم و تغییرناپذیر است که نمیتوان آن را تغییر داد و سرنوشت مقدر و از پیش تعیین شده عامل شکل گرفتن آنها است؛ به همین دلیل انسانها تنها میکوشیدند از آن آگاه گردند. اما به مرور زمان، این اندیشه رواج یافت که کنشهای امروز، تعیین کننده فردا است. با پیشرفت جامعه بشری در عرصههای گوناگون و کاربست روشهای علمی در ارتقای سطح زندگی و تغییر نگرش مردم، کاهش نقش آموزههای جبرگرای مسیحی در دوره تجدید حیات علمی، افزایش نقش نهادهای حکومتی در اداره کشور و ضرورت برنامهریزی برای رویارویی با مسائل و دشواریهای آینده، نگرش انسان درباره میزان و چگونگی برخورد با آینده دستخوش تحولی عمیق شد و مطالعه و توجه به آینده به یک ضرورت برای اداره کشورها تبدیل شد، اگرچه در این روند آنچه امروز به نام مطالعه آینده یا آینده نگاری وجود دارد، مطرح نبوده است (خزایی، الهیدهقی، ۱۳۹۱، ۱۰).
نخستین تلاشهای نظا ممند برای مطالعه آینده از سال ۱۹۴۸ در اندیشگاه رند[۲] آغاز شد. این مطالعات به طور عمده بر پایه پیشبینی بود که در راه شناخت وقایع احتمالی جنگ میکوشید و بعدها درمسائل غیرنظامی و اقتصادی نیز به کار رفت. در جریان این مطالعات، رو شهای ابتدایی و ساده پیش بینی برای فهم و جست وجوی آینده توسعه یافت. تلا شهای نخست دراین زمینه بر این فرض استوار بود که برای هر انتخاب امروز، یک آینده ممکن میتوان تصور کرد (بنیاد توسعه فردا، ۱۳۸۴، ۲۳).
هرچند آینده را نمیتوان با اطمینان پیشبینی کرد و اغلب برای ما ناشناخته باقی میماند، اما همیشه موضوعاتی وجود دارند که میتوان آنها را پیشبینی کرد. از دهه هشتاد میلادی به بعد، مفهوم آینده نگاری از خاستگاه اولیه در حوزه نظامی فراتر رفت و به حوزه سیاست گذاری رخنه کرد. نخستین بار، ژاپنیها در دهۀ هشتاد از آینده نگاری به عنوان ابزار سیاستگذاری بهره گرفتند و به دنبال آنها کشورهای دیگر متناسب با نیازهای ملی به فعالیتهای آینده نگاری روی آوردند، به گونهای که درحال حاضر سازمانهای دولتی و خصوصی، برنامههای آینده نگاری را در مقیاسهای بخشی، منطقهای و ملی درحوزههای مختلف علم، فناوری، فرهنگ، محیط زیست و غیره در برنامه کار خود دارند، به گونهای که در حال حاضر، آینده نگاری به طور عام و با گرایشهای ویژهای مانند آینده نگاری علم و فناوری و آینده نگاری راهبردی از مهمترین ابزارهای تصمیمگیری دولتها در عرصه علم و فناوری و مدیریت راهبردی هستند. در حال حاضر اهمیت فعالیتهای آینده نگاری به اندازهای است که هر تلاشی برای برنامهریزی و سیاستگذاری بدون تکیه بر این فعالیتها در سطوح سیاستگذاری و اجرایی؛ ناقص، غیرقابل اعتماد و فاقد پشتوانه لازم ارزیابی میشود (خزایی، الهیدهقی، ۱۳۹۱، ۱۰).
تعاریف آیندهپژوهی
ریچارد اساوتر[۳]، نویسنده کتاب اصول آیندهنگاری[۴] تعاریف متنوعی از آینده نگاری مطرح کرده است اما اغلب به این تعریف از وی استناد میشود: توانایی خلق و حفظ نگاه رو به جلوی کارکردی، منسجم و کیفی، بهرهگیری از بینشهای ناشی از روشهای سازمانی سودمند، برای مثال، کشف شرایط نامطلوب، سیاست راهنما، راهبرد شکلگیری و بررسی بازارها، محصولات و خدمات تازه (منزوی، ۱۳۹۰).
یکی از مناسبترین تعریفها، آینده نگاری را چنین توصیف کرده است: آینده نگاری تلاشی نظام مند برای نگاه به آینده بلندمدت درحوزههای دانش، فناوری، اقتصاد، محیط زیست و جامعه است که با هدف شناسایی فناوریهای نوظهور و تعیین آن دسته از بخشهایی که سرمایهگذاری در آنها احتمال سود دهی اقتصادی و اجتماعی بیشتری دارد، انجام میشود. در حقیقت، آیندهنگاری یعنی آمادگی برای آینده و کار بست منابع موجود به اهداف آیندهپژوهی به بهترین شکل ممکن در راستای ارزشها (بنیادتوسعه تهران، ۱۳۸۴، ۲۵).
آیندهپژوهی مشتمل بر مجموعه تلاشهایی است که با استفاده از تجزیه و تحلیل منابع، الگوها و عوامل تغییر یا ثبات به تجسم آیندههای بالقوه و برنامهریزی برای آنها میپردازد، آیندهپژوهی منعکس میکند که چگونه از دل تغییرات (یا تغییر نکردن) امروز واقعیت فردا تولد مییابد (مظفری، ۱۳۸۸).
اهداف آیندهپژوهی
در یک دستهبندی کلی، اهداف آیندهنگاری به دو دسته اهداف عام و اهداف خاص تقسیم میشوند. (دانشنامه آیندهپژوهی، ۱۳۹۰). اهداف عام همان اهدافی هستند که در تمامی فعالیتهای آیندهنگاری در شمار اهداف رسمی یا غیررسمی بوده و فعالیتها خواسته یا ناخواسته به آ نها میرسند. اما اهداف خاص، گروهی از اهداف ویژه هستند که موضوعی مشخص مانند: شناسایی نقاط ضعف و قوت یک عرصه اقتصادی یا اجتماعی یا اولویتگذاری برای فناوریها را نشانه گرفته و دنبال میکنند.
برپایه توصیفهای پیشین، اهداف عام در برنامههای آینده نگاری از این قرار هستند (خزایی، الهیدهقی، ۱۳۹۱، ۱۳):
- ایجاد چشم انداز مشترک آینده و تلفیق دانش و دیدگاههای موجود؛
- همگام سازی بخش خصوصی و دولت؛
- برقراری توازن میان فناوریهای نوین و معضلات آنها؛
- اهداف خاص برنامههای آینده نگاری نیز دربردارنده مفاهیمی از این جمله است (سجادی، ۱۳۸۵).
- تشخیص فناوریهای کلیدی؛
- تشخیص فناوریهای عام نوآیند؛
- پیشبینی پیدایش و وقوع فناوریها وتعیین جایگاه ملی آ نها؛
- شناسایی ناتوانیها و کاستیها؛
- شناسایی توانمندیها؛
- شناسایی نیازهای اقتصادی- اجتماعی؛
- شناسایی تهدیدها و فرصتها؛
- اولویت گذاری؛
- اطلاع رسانی به بنگاههای اقتصادی کوچک و متوسط؛
- اطلاع رسانی به تصمیمگیران و سیاست گذاران؛
- برقراری همکاری میان بخش پژوهشی و بخش صنعت؛
- ساخت چشم انداز.
- مارتین[۵] و ایروین[۶] نیز در دسته بندی دیگری اهداف آینده نگاری را به شش دسته اصلی تقسیم کردهاند. ) ناظمی، ۱۳۸۵، ۸۷).
- تعیین جهت[۷]؛
- تعیین اولویت؛
- ایجاد یک هوش آیندهنگر[۸]؛
- ایجاد اجماع؛
- حمایت و پشتیبانی[۹]؛
- ارتباطات و آموزش.
کارکردهای آیندهپژوهی
از آنجا که آیندهنگاری سرشتی تعاملی و مشارکتی دارد، فرایند آیندهنگاری مهمتر از یافتهها و بروندادهای عینی و محسوس آن بوده و همواره کارکردهای فرایندی آن مورد توجه بیشتری قرار گرفته است. مارتین و ایروین کارکردهای آیندهنگاری را در پنج گروه، دسته بندی کردهاند که همگی با حرف C آغاز میشوند به همین علت آنهارا Cs نیز مینامند که عبارتند از: (بنیاد توسعه فردا، ۱۳۸۴، ۲۸).
- ارتباطات[۱۰]: آیندهنگاری ایجاد کننده ساختاری برای برقراری ارتباط میان اجزای گوناگون یک سامانه یا نظام است.
- تمرکز بر بلند مدت[۱۱]: به گونهای که به شکلی سازمند و نظام یافته افراد را به توجه و تمرکز بر بلندمدت ترغیب و هدایت میکند.
- هماهنگی[۱۲]: آینده نگاری موجب هماهنگی گروههای مختلف پیرامون فعالیتهای آتی خود میشود.
- اجماع[۱۳]: آیندهنگاری با ایجاد اجماع بر روی یافتههای آیندهنگاری و کسب مشروعیت لازم، زمینه پیادهسازی و بهرهگیری از یافتهها را فراهم میسازد.
- تعهد[۱۴]: آیندهنگاری از راه ایجاد حس تعهد در برابر یافتهها و ایجاد حس مسؤلیت و پاسخگویی سازمانها، زمینه بهرهگیری از یافتهها را فراهم میسازد.
اهداف و اصول موضوعهی آیندهپژوهی
آیندهپژوهی علم و هنر کشف آینده و شکل بخشیدن به آیندهی مطلوب است. آیندهپژوهی همواره صحبت از آیندهها میکند. هدف اصلی این دانش کشف یا ابداع، امتحان، ارزیابی و پیشنهاد آیندههای ممکن، محتمل و مرجح به منظور شکلگیری آیندهای مطلوب است. آیندهپژوهان میخواهند بدانند چه آیندههایی میتوانند رخ دهند (ممکن)، چه آیندههایی با احتمال بیشتری شکل میگیرند (محتمل) و چه آیندههایی باید برپا شوند (مرجح). آیندهپژوهان در تلاش هستند که تصاویری بدیل و نو از آینده خلق نمایند، تصاویری از اکتشافات
و چشماندازهای ممکن، نتایج بررسیهای نظاممند آیندههای محتمل و ارزیابیهای باعظمت و مرجح از آینده.
آیندهپژوهان برای مطالعهی آینده از سه رویکرد بهره میگیرند: رویکرد تحلیلی (چه آیندههایی را میتوان ساخت؟ (رویکرد تجویزی یا هنجاری) چه آیندهای را باید ساخت؟(رویکرد تصویرپردازی (آینده چگونه است؟) و از این طریق آیندهپژوهان عوامل و فرایندهای تغییر در حوزههای گوناگون مانند سیاست، اقتصاد، فرهنگ و اجتماع را به منظور تحلیل، طراحی و مهندسی آینده شناسایی مینمایند. همچنین آیندهپژوهی کشف فرصتها، افزایش امید به آینده، وفاق ملی و تعمیق آیندهآگاهی در سطح جامعه را نیز در پی دارد. اما به طور کلی اهداف آیندهپژوهی عبارتند از (پدرام، ۱۳۸۸، ۶):
- مطالعهی آیندههای ممکن، محتمل و مرجح؛
- مطالعهی تصاویر آینده؛
- مطالعهی مبانی اخلاقی و دانشی آیندهپژوهی؛
- تفسیر گذشته و جهتگیریهای حال؛
- تفسیر ارزشها و معلومات برای طراحی عوامل کلیدی اجتماعی؛
- افزایش مشارکت عمومی در تصویرپردازی و طراحی آینده؛
- ترویج و اشاعهی تصاویر مطلوب آینده.
روشهای آیندهپژوهی
آیندهپژوهان برای مطالعه و تحلیل آینده به بررسی نظاممند و پیوستهی رویدادها و روندهای کنونی به منظور ترسیم صحنههای آینده مشغول هستند. فنون و روشهای آیندهپژوهی جعبه ابزار تحقق این امر هستند. برخی از روشهای آیندهپژوهی برگرفته از دانشهای دیگر و مابقی روشهایی هستند که آیندهپژوهان بدین منظور ابداع نمودهاند. (پدرام، ۱۳۸۸، ۱۰-۹)
اغلب روشهای آیندهپژوهی مبتنی بر گرفتن رأی صاحبنظران و کاستن واگرایی بین این آرا است. خود این امر موجب ظهور وحدتی نسبی بین صاحبنظران میشود. و این وحدت نسبی هم به نوبهی خود یکی از مقدمات تحقق آیندهی مطلوب را فراهم میآورد. هرچند که فراگیری این روشها به مثابهی در اختیار داشتن جعبه ابزار آیندهپژوهی است اما هیچگاه نباید دانش آیندهپژوهی را به مجموعهای از فنون و روشها تقلیل داد.
در ادامه برخی از روشهای آیندهپژوهی معرفی میشوند (پدرام، ۱۳۸۸، ۱۰-۹):
- توفان فکری (هماندیشی): از این روش برای کشف روندها و شناسایی فرصتها، چالشها و ریسکهای آینده میتوان استفاده کرد.
- تحلیلروند[۱۵]: مطالعهی یک روند مشخص به منظور کشف ماهیت، علل پیدایش، سرعت توسعه و پیامدهای بالقوه آن.
- پایشروندها[۱۶]: روندهایی که در یک جامعه یا یک بخشی از یک صنعت اهمیت دارند باید به دقت پایش شوند.
- برونیابی روندها[۱۷]: کشف روندها با رسم نمودار تغییرات و استفاده از اطلاعات آماری که بر این اساس میتوان آینده را در بعضی زمینههاپیشبینی کرد.
- نظرخواهی و مشاوره: به عنوان مثال، روش دلفی یک نوع نظرخواهی از خبرگان است.
- مدلسازی: مثلاً ارایهی ماکتی از جنگهای آینده، سلاحهای آینده و یا شهرهای آینده، که یک نوع مدلسازی فیزیکی است.
- شبیهسازی رایانهای: نظامها و سامانهای پیچیده، مانند جنگهای آینده را میتوان با استفاده از معادلات ریاضی و انتقال آنها به رایانه شبیهسازی نمود.
- تحلیل تاریخی: گذشته در آیندهپژوهی نقشی پررنگ دارد. عمق نگاه به آینده شبیه گذشته است لکن یک گذشته داریم ولی چند آینده! کسانی که میتوانند گذشته را به یاد بیاورند میتوانند به آینده نیز بیندیشند. روش تحلیل تاریخی مبتنی بر این گزاره است که گاهی تاریخ تکرار میشود. بر پایهی تحلیلهای گذشته، میتوان سرانجام برخی از وقایع آینده را پیشبینی کرد.
- سناریوسازی: سناریوها توصیفهایی قصهگونه از رویدادهای ممکن و چندگانهای هستند که احتمال وقوع آنها در آینده وجود دارد؛ آمیزهای از پیشبینیهای تخیلی و در عین حال واقعگرایانه از رویدادهای احتمالی آینده. در هر پروژهی سناریوسازی معمولاً یک سبد از سناریوها ساخته و پرداخته میشود. پس میانگین این سناریوها به عنوان محتملترین آینده در نظر گرفته میشود. سناریو، نسبت به سایر روشها متفاوت است. تولید سناریو با بهرهگیری ازسایر روشهای آیندهپژوهی امکانپذیر است. به عبارت دیگر سناریو راهی برای جمعآوری نتایج تحقیقات آیندهپژوهی است. در بسیاری از موارد هدف اصلی پروژههای آیندهپژوهی طراحی چند سناریو به منظور تحقق یک آیندهی مطلوب است.
- از دیگر روشهای آیندهپژوهی عبارتند از مؤسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی، ۱۳۸۴): تبارشناسی، فناوریهای حساس، تحلیل تأثیر متقابل، تحلیل ریخت شناسی، تحلیل محتوا، تحلیل ثبت اختراع، تصویر سازی، خیال پردازی علمی.
آیندهپژوهی نهادی اجتماعی
آیندهپژوهی افزاری نرم است و به کارگیری این دانش مستلزم توجه به سه مرحلهی تولید، ترویج و بهرهبرداری است. به عبارت دیگر بهرهبردای از دانش آیندهپژوهی به ایجاد و تقویت زیرساختهای فکری- فرهنگی نیاز دارد تا پشتیبانی مطلوبی از مطالعات ژرف و همه سویه در حوزههای گوناگون جامعه به عمل آید. همواره باید توجه داشت که دانش آیندهپژوهی را به مجموعهای از روشها تقلیل نداد. بسیاری بر این باورند که با فراگیری چند روش میتوان در هر سطحی آیندهپژوهی نمود و به موفقیت آن نیز امیدوار بود. این در حالی است آیندهپژوهی در هر فرایندی مبتنی بر تعامل صاحبنظران و کاستن واگرایی بین نظرات آنان است. ایجاد چنین مشارکت و تعاملی به گفتمانها و جریانهای اجتماعی نیازمند است. بنابراین تا زمانی که روحیهی توجه به آینده و آیندهاندیشی در کشور شکل نگیرد بصیرت عمومی مردم در نگاه به آینده افزایش نیافته و به کارگیری دانش آیندهپژوهی امری غیر ممکن جلوه میکند. بنابراین در وضع فعلی مهمترین رسالت آیندهپژوهان ترویج آیندهپژوهی در میان همهی اقشار جامعه میباشد بهطوری که یکایک افراد با ویژگیها و کاربردهای آن آشنا گردیده و به این باور برسند که از طریق توجه به آینده میتوان آینده را به گونهای هوشمندانه و تاحدی دلخواه برپا کرد. یکی از دستاوردهای کلیدی ترویج آیندهپژوهی، چشاندن طعم پیشرفتهای ملی حاصل از آیندهاندیشی و توجه به مقولههای مطرح در آینده است که با تحقق این امر میتوان با بسیج همه جانبه نیروها و ظرفیتهای بالقوهی ساختن آیندهی مطلوب کشور را با اهتمام کافی موردتوجه قرار داد. بسط معرفت و دانش آیندهپژوهی، کیفیت کلی و تفکر جمعی را به نحو چشمگیری بهبود میبخشد و زمینه را برای ظهور هر چه گستردهتر فرهنگ امید بر پایهی ارزشهای فردی و ملی مهیا میسازد (پدرام، ۱۳۸۸، ۱۱).
[۱]. Futures Studies
[۲]. Rand
[۳]. Richard Slaughter
[۴]. The Foresight Principle
[۵]. Martine
[۶]. Irvine
[۷]. Direction Setting
[۸]. Anticipatory Intelligence
[۹].Advocacy
[۱۰]. Communication
[۱۱]. Concentration On The Longer-Term
[۱۲]. Coordination
[۱۳]. Consensus
[۱۴]. Commitment
[۱۵]. Trend Analysis
[۱۶]. Trends Monitoring
[۱۷]. Trends Projection