- آموزش و دانایی
- استراتژی
- ارزشیابی و طبقه بندی مشاغل
- برنامهریزی منابع انسانی
- بهداشت، ایمنی و سلامت
- جبران خدمات
- جذب و استخدام
- روابط عمومی
- روابط کار و کارگری
- فرایندها و ساختار سازمانی
- فرهنگ سازمانی و ارزشها
- فناوری اطالاعات در منابع انسانی
- مباحث عمومی مدیریت
- مدلهای کسب و کار
- مدیریت عملکرد
- مربیگری و منتورینگ
- معماری سازمانی، طراحی
- نظام پیشنهادها، ایده پردازی و نوآوری
کتاب رهبری (الکس فرگوسن، مایکل موریتز): درسهایی که از زندگی و سالهای حضورم در منچستریونایتد آموختم

نام کتاب: |
رهبری – درسهایی که از زندگی و سالهای حضورم در منچستریونایتد آموختم |
|
نویسنده: |
||
مترجم: |
||
ناشر چاپی: |
||
موضوع کتاب |
||
خلاصهای از کتاب رهبری: درسهایی که از زندگی و سالهای حضورم در منچستریونایتد آموختم
وسواسِ یک رهبر نسبت به کار از ویژگیهای زیر ناشی میشود:
• اشتیاق
• انگیزه فوقالعاده
• اعتقاد
در ادامه هرکدام از این سه جزء را باهم بررسی کنیم:
۱- اشتیاق به کار:
فرگوسن عاشق کار کردن است. او این اشتیاق را از پدر و مادرش به ارث برده.
الکس اعتقاد دارد که شوق بیاندازهاش برای تلاش کردن را از کودکی یاد گرفته.
او باور دارد که تنها راه بهتر شدن زندگی، سختکوشی و تلاش است. البته این فقط یک باور نیست، او واقعاً به این باور عمل میکند. فرگوسن در ۱۵۰۰ بازی که بهعنوان سرمربی در منچستر حضور داشت، فقط و فقط ۳ بازی را از دستداده است.
فرگوسن میگوید: «اگر مجبور بودم تا بین فردی بااستعداد و فردی با ارادهی آهنی یکی را انتخاب کنم، همیشه مورد دوم را انتخاب میکردم. بازیکن بااستعداد ممکن است برای مدتی کارگشا باشد، ولی همیشه قدرت لازم برای ثبات دادن به تیمهای بزرگ را ندارد».
سختکوشی فرگوسن به بازیکنان بیهمتای این تیم هم سرایت کرده است. اگر به شاگردان او نگاه کنیم نام اسطورههای تکرار نشدنی، مثل کریستیانو رونالدو یا دیوید بکهام را میبینیم. بازیکنانی که رمز موفقیتشان فقط استعداد نیست. در منچستریونایتد، بهترین عملکرد همیشه مخصوص کسانی بود که بیشترین آمادگی را داشتند.
در سال ۱۹۹۶، دیوید بکهام در بازی مقابل ویمبِلدون توانست از وسط زمین یک گل استثنایی بزند، تماشاگران فکر میکردند این گل برای بکهام یک معجزه بوده است، اما او درواقع ساعتها این ضربه را تمرین کرده بود. درحقیقت بکهام فقط از فرصتش استفاده کرد تا یکی از قطعاتی را که قبلاً آماده کرده بود عملی کند.
وقتی بکهام به منچستریونایتد پیوست، نهتنها در تمام تمرینات صبح و بعدازظهر این تیم حضورِ همیشگی داشت، بلکه حتی غروب هم با بچههای مدرسه تمرین میکرد. این باعث میشد او همیشه در تستهای آمادگی جسمانی از دیگران جلوتر باشد.
کریستیانو رونالدو هم درست شبیه بکهام در تمام تمرینات تیم حضور داشت، او هیچوقت از مشروبات الکی استفاده نمیکند و همانطور که قبلاً اشاره کردیم همیشه وزنش را کمتر از حالت طبیعی نگه میدارد، چون اعتقاد دارد که وزن زیاد سرعتش را کم میکند.
حالا زمان آن رسیده که یک قدم جلوتر برویم. خیلی از ما هدف و رؤیایی داریم که عاشق آن هستیم و شاید شوق بیاندازهای برای رسیدن به آن داشته باشیم. فرگوسن اعتقاد دارد شاید اشتیاق به کار لازمهی رهبری باشد اما عشق برای رهبری کافی نیست. شما برای ادامه دادن به انگیزه نیاز دارید.
۲- انگیزه فوقالعاده
سر الکس فرگوسن انگیزه را به این شکل تعریف میکند:
• عشق
• تمرکز
• شکستناپذیری
اگر به بازیکنان منچستر نگاهی بیندازیم میتوانیم انگیزهای که الکس از آن صحبت میکند را بهراحتی مشاهده کنیم. مثلاً برایان رابسون جزو بازیکنانی بود که همیشه در خط حملهی تیم حضور داشت؛ او اصلاً از مصدوم شدن نمیترسید و همیشه با نهایت تمرکز تلاش میکرد.
استیو بروس در مرکز دفاع یونایتد بازی میکرد. بروس بازیکن پرسرعتی نبود اما انگیزه بالایی داشت. بهشدت متمرکز بود و سعی میکرد کمبودهایش را با اراده زیادی که داشت جبران کند.
خب، تقریباً به میانهی راه رسیدیم. هم مشتاق هستیم و هم انگیزه داریم. اما فرگوسن برای رهبر بودن به این دو ویژگی رضایت نمیدهد. آخرین و مهمترین جزء رهبری هنوز باقی مانده است. به گفته فرگوسن: «شک دارم که کسی بدون اعتقاد راسخ و باورهای عمیق درونی بتواند رهبر خوبی باشد».
۳- اعتقاد
فرگوسن از اولین روزی که بهعنوان مربی در اسکاتلند استخدام شد تا زمانی که به منچستریونایتد آمد و سالهای بعد از آن، همیشه و همیشه به تواناییهای خودش اعتماد داشت. او سخت کار کرد تا تمام جوانب فوتبال را درک کند و یاد بگیرد. باورِ او به خوب بودن باعث شد موفقیتهای قابلتوجهی به دست بیاورد.
خب، به احتمال زیاد حالا کمی بهتر متوجه مفهوم وسواس کاری شدهاید. مفهومی که اولین ویژگی یک رهبر موفق است.