آموزش و دانایی, سایر, معرفی کتاب‌

کتاب نابخردی‌های پیش‌بینی‌پذیر

دن آریلی نویسنده کتاب نابخردی‌های پیش‌بینی‌پذیر که در سال ۲۰۰۸ منتشر شده است، درباره نیروهای پنهانی صحبت می‌کند که بر تصمیمات ما اثر می‌گذارند و آنها را شکل می‌دهند. آریلی عقیده دارد آدمی درگیر کارها و تصمیم‌گیری‌هایی است که اغلب از خردمندی به دورند، و گاهی از ایده‌آل فرسنگ‌ها فاصله دارند. به گفته خودش وی سال‌ها کوشیده است که این اشتباهات احمقانه، بی‌معنی، عجیب، بامزه، و گاهی خطرناکی را که همگی ما انجام می‌دهیم را درک کند، به این امید که با فهمیدن عادت‌های عجیب نابخردانه‌، بتوانیم برای تصمیم‌گیری‌های بهتر، جلوی خودمان را بگیریم و به صورت منطقی تصمیم بگیریم و انتخاب کنیم.

آریلی در پژوهش‌هایش، به عمده نقاط ضعف انسان‌ها پرداخته است و پرسش‌هایی از این دست را مطرح کرده است:

  • چرا هنگامی که چیزی رایگان است، سخت هیجان‌زده می‌شویم؟
  • نقش عواطف در تصمیم‌گیری‌های افراد چگونه چیست؟
  • پشت گوش‌اندازی چه بلایی سرمان می‌آورد؟
  • کارکردهای هنجارهای اجتماعی عجیب ما چیست؟
  • چرا با وجود شواهد و مدارک موجود، باز هم دست از باورهای غلط خود بر نمی‌داریم؟

وی بیان می‌دارد کوشش در جواب دادن به این پرسش‌ها، ساعت‌های بی‌پایانی از سرخوشی را برایش به ارمغان آورده است و فهم تازه‌ به دست آمده، به دگرگون ساختن زندگی حرفه‌ای و شخصی‌اش انجامیده است.

آریلی در این کتاب سفری دارد به تمامی رفتارهای نامعقولی که انسان‌ها در شرایط گوناگون از خود بروز می‌دهند موضوعی که آریلی نامش را اقتصاد رفتاری یا قضاوت و تصمیم‌گری نامیده است. 

اقتصاد رفتاری حوزه‌ای نسبتاً جدید است و هر دو جنبهٔ روانشناسی و اقتصاد را مورد توجه قرار می‌دهد. او در این کتاب پس از توضیح دادن اقتصاد رفتاری در هر فصل بر پایه آزمایش‌هایی که سال‌ها انجام داده به تشریح رفتارهای نابخردانه انسان در عرصه‌های گوناگون اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی پرداخته است.

 زبان این اثر همه‌فهم و ساده است و کتاب برای عموم مخاطبان نوشته شده است، مطالعه این کتاب برای علاقه‌مندان به مباحث جامعه‌شناسی، انسان‌شناسی، روانشناسی، رفتارپژوهی و منابع انسانی پیشنهاد می‌شود.

 گذری بر بخش‌هایی از موضوعات ذکر شده در کتاب

چرا نمی‌توانیم خودمان را الزام کنیم، آنچه را که می‌خواهیم انجام دهیم را انجام دهیم؟

در صحنهٔ زندگی آمریکایی، که آکنده است از خانه‌های بزرگ، خودروهای بزرگ، تلویزیون پلاسمای صفحه بزرگ، پدیدهٔ بزرگ دیگری هم وارد شده است: بزرگ‌ترین کاهش در نرخ پس‌انداز شخصی از دوران رکود بزرگ. ۲۵ سال به عقب برگردید، و ببینید که نرخ‌های دو رقمی پس‌انداز چیزی عادی بودند. تا همین اواخر در ۱۹۹۴ نرخ پس‌انداز تقریبا ۵ درصد بود، ولی در ۲۰۰۶ نرخ پس‌انداز به زیر صفر ــ تا منفی یک درصد ــ فرو افتاده بود. آمریکایی‌ها نه تنها پس‌انداز نمی‌کردند حتی بیش از درآمدشان هزینه می‌کردند. وضع اروپایی‌ها به مراتب بهتر است ــ آنان میانگین ۲۰ درصد پس‌انداز دارند. نرخ ژاپن ۲۵ درصد است. او نرخ پس‌انداز در چین ۵۰ درصد است. پس چرا آمریکا چنین است؟

مفکر می‌کنیم که یک دلیل آن این است که آمریکایی‌ها به مصرف‌گرایی بی‌حساب و کتاب معتاد شده‌اند. مثلاً به منزلی سر بزنید که پیش از ساخته شدن این همه چیزی که داریم، ساخته شده باشد و نگاهی به اندازهٔ کمدهای آن بیندازید. برای نمونه خانهٔ ما در کمبریج ماساچوست ساخت ۱۸۹۰ است و اصلاً هیچ کمدی ندارد. خانه‌های دههٔ ۱۹۴۰ دارای کمدهایی‌اند که آنقدر بزرگ هستند که بشود در آن‌ها ایستاد. کمدهای دههٔ ۱۹۷۰ اندکی بزرگ‌ترند. شاید عمق کافی برای جا دادن یک خوراک پز، یک جعبه از نوارهای هشت تِرَکی، و چند دست لباس دیسکو. اما کمدهای امروز از نسل دیگری هستند. «کمد راهرویی» به این معناست که شما تقریباً می‌توانید در آن چند گامی بردارید. این کمدها هر اندازه که عمیق هم باشند آمریکایی‌ها راه‌هایی را برای پر کردن آن‌ها تا خرخره پیدا می‌کنند.

پاسخ دیگر ــ نیمهٔ دیگر مسئله ــ عبارت است از انفجار اخیر در اعتبار مشتری. امروزه یک خانوادهٔ متوسط آمریکایی دارای شش کارت اعتباری است (تنها در ۲۰۰۵، آمریکایی‌ها ۶ میلیارد درخواست نامه برای کارت‌های اعتباری دریافت کرده‌اند). به طرز هراس‌آوری بدهی میانگین هر خانواده ناشی از این کارت‌ها در حدود ۰۰۰, ۹ دلار است؛ هفت تا از هر ده خانوار آمریکایی برای پوشش دادن هزینه‌های اصلی زندگی مانند خوراک، لوازم منزل و پوشاک با کارت‌های اعتباری قرض می‌گیرند.

۰ ۰ رای ها
امتیازدهی...
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها