- آموزش و دانایی
- استراتژی
- ارزشیابی و طبقه بندی مشاغل
- برنامهریزی منابع انسانی
- بهداشت، ایمنی و سلامت
- جبران خدمات
- جذب و استخدام
- روابط عمومی
- روابط کار و کارگری
- فرایندها و ساختار سازمانی
- فرهنگ سازمانی و ارزشها
- فناوری اطالاعات در منابع انسانی
- مباحث عمومی مدیریت
- مدلهای کسب و کار
- مدیریت عملکرد
- مربیگری و منتورینگ
- معماری سازمانی، طراحی
- نظام پیشنهادها، ایده پردازی و نوآوری
نخستین بار در دو دهۀ پیش، خودپایی ( self-monitoring ) توسط ریک اشنایدر (۱۹۷۴) وارد ادبیات روانشناسی شد. وی معتقد است: تفاوت های فردی چشمگیری در این بُعد بین افراد وجود دارد. در مبحث خودپایی، الگوهای ثابتی از تفاوت های فردی در طول یک پیوستار مطرح می شوند که در یک سوی این پیوستار، افراد گرایش دارند رفتار خود را بر اساس موقعیت شکل دهند و در سوی دیگر، تمایل به شکل دهی رفتار بر اساس عوامل درونی (باورها ( beliefs ) ، نگرش ها ( attitudes ) و منشها ( traits )) دارند. خودپایی از عوامل تنظیم کنندۀ رفتار اجتماعی افراد می باشد و شامل حساسیت به سرنخهای اجتماعی از یک سو و عدم حساسیت به این نشانهها در سوی دیگر می باشد ( اسنایدر، ۵ ۱۹۷۴ ).
اشنایدر و همکارانش ( اشنایدر ۱۹۷۹) از اشنایدر و مونسون (۱۹۷۵ ، Monson ) ادعا کردند که یک بعد شخصیت را که افراد در ارتباط با آن متفاوت هستند درجهای است که افراد، آگاهانه به متناسب بودن رفتارشان با موقعیت خاصی که در آن قرار دارند، توجه می کنند. با و جودی که این بازبینی تحت عنوان موقعیت بازبینی یا حتی من در موقعیت بازبینی توصیف می شود و اشنایدر آن را خودپایی می نامد .
خودپایی، میزان و درجهای است که فرد، رفتار خود را برای همسان شدن با شرایط موقعیتی و برای این که به نظر دیگران مطلوب بیاید، تنظیم می کند.
طبق نظریۀ ریک اسنایدر (Rick Snyder)، ساختار نظری خودپایی دارای پنج مؤلفه می باشد که عبارت اند از:
۱. تمایل به برازنده بودن، خودبیانگری در اجتماع؛
۲. توجه به اطلاعات مقایسه اجتماعی به عنوان نشانه هایی از ابزار خودبیانگری مناسب؛
۳. توانایی برای کنترل و اصلاح خودبیانگری و رفتار بیانگر؛
۴. استفاده از این توانایی در موقعیت های ویژه؛
۵. دامنه ثبات یا نوسان رفتارهای گویا و خودبیانگری فرد در موقعیت های مختلف.
بدین ترتیب در نظریۀ خودپایی با آن دسته از فعالیت هایی سر و کار داریم که افراد به وسیلۀ آنها، جهتگیریهای رفتاری ویژه خود را تسهیل میکنند. به عبارت دیگر، افراد در جریان زندگی روزمره، برای تصمیمگیری در مورد اینکه کجا بروند، چه وقت بروند و با چه کسی بروند، نوعاً آزادی قابل ملاحظهای دارند. براین اساس، مجموعههای اجتماعی و زمینههای بین فرهنگی که افراد خود را در آن مییابند، تا حدودی بستگی به گزینشهای آنها دارد.
در مورد اینکه چه ملاحظاتی این گزینشها را تحت تأثیر قرار میدهد، چنین تصور شده است که این گزینشها، ممکن است انعکاسی از ویژگیهای اسناد شخصی یک فرد باشد که شامل گرایشهای خاص فرد و ادراکات او از خودش است. به عبارت دیگر، افراد ممکن است موقعیتهایی را برای ورود به گذراندن وقت برگزینند که با نگرشها و ادراکاتشان مطابقت داشته باشد. برای مثال، افراد رقابت جو ممکن است موقعیت هایی را ترجیح دهند که در آن میتوانند با سایر افراد رقابت کنند و یا افرادی که نگرشهای محافظه کارانه دارند ممکن است موقعی تهایی را ترجیح دهند که در آن میتوانند جایگاههای رهبری را برای خود تصور نمایند ( گانگستاد و اسنایدر، ۲۰۱۵ ).
افرادی که خودپایی بالایی دارند، گزارش می دهند که رفتارهای خود را تحت کنترل داشته و رفتارهایشان را بر مبنای سرنخهای اجتماعی تغییر میدهند. به عکس، افرادی که خودپایی پایینی دارند، گزارش میهند که به راحتی قادر به نقش بازی کردن نیستند و بیشتر مطابق با منشها و احساسات درونی شان رفتار میکنند ( بارون و برن، ۱۹۹۱ ). در این بُعد شخصیت، تفاوتهای فردی بسیاری وجود دارد. میتوان گفت که تغییرپذیری زیاد رفتار، پایداری انطباق بین نگرش و رفتار را کاهش میدهد. این فرایند در ساختار خودپایی بروز میکند ( ذانا، ایلسون و فازیو، ۲۰۱۴ ).
اﺷﻨﺎﻳﺪر و ﻣﻮﻧﺴﻮن ( snyder& monsoon,2005 ) ادﻋﺎ ﻛﺮدﻧﺪ ﻛﻪ ﻳﻚ ﺑﻌﺪ از ﺷﺨﺼﻴﺖ را ﻛﻪ اﻓﺮاد در ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ آن ﻣﺘﻔﺎوت ﻫﺴﺘﻨﺪ درﺟﻪای اﺳﺖ ﻛﻪ اﻓﺮاد، آﮔﺎﻫﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﻮدن رﻓﺘﺎرﺷﺎن ﺑا موﻗﻌﻴﺖ ﺧﺎﺻﻲ ﻛﻪ در آن ﻗﺮار دارﻧﺪ، ﺗﻮﺟﻪ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ. ﺑﺎ وﺟﻮدی ﻛﻪ اﻳﻦ ﺑﺎزﺑﻴﻨﻲ ﺑﺎ ﻋﻨﻮان ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﺑﺎزﺑﻴﻨﻲ ﻳﺎ ﺣﺘﻲ ﻣﻦ در ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﺑﺎزﺑﻴﻨﻲ ﺗﻮﺻﻴﻒ ﻣﻲ ﺷﻮد و اﺷﻨﺎﻳﺪر آن را ﺧﻮدﭘﺎﻳﻲ ﻣﻲﻧﺎﻣﺪ.
طبق صورت بندی نظری خودپایی، دو منبع اولیه اطلاعات برای رهنمود این فعالیت در دسترس است:
الف. اطلاعات مربوط به ویژگیهای موقعیتی متناسب با رفتار؛
ب. اطلاعات مربوط به حالتها، نگرش ها و گرایشهای درونی افراد.
به علاوه اشخاص در میزان اتکاء به هر یک از منابع اطلاعات برای تنظیم فعالیتهایشان در تشکیلات اجتماعی به صورت معنا داری با یکدیگر متفاوت میباشند.
اﺷﻨﺎﻳﺪر ﺑﺮ اﻳﻦ ﺑﺎور اﺳﺖ ﻛﻪ ﺗﻔﺎوت ﻫﺎی ﻓﺮدی ﭼﺸﻤﮕﻴﺮی در اﻳﻦ ﺑﻌﺪ در ﺑﻴﻦ اﻓﺮاد وﺟﻮد دارد. در ﻳﻚ اﻧﺘﻬﺎی اﻳﻦ ﭘﻴﻮﺳﺘﺎر اﻓﺮادی ﻗﺮار دارﻧﺪ ﻛﻪ ﻛﻤﺘﺮﻳﻦ ﻣﻴﺰان ﺗﻮﺟﻪ را در ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ ﺗﺄﺛﻴﺮﮔﺬاری ﺑﺮ اﻃﺮاﻓﻴﺎن دارﻧﺪ و واﻛﻨﺶﻫﺎی آﻧﻬﺎ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻧﻤﻮدی از اﺣﺴﺎﺳﺎت و ﻧﮕﺮش ﻫﺎی دروﻧﻲ آن ﻫﺎﺳﺖ ( Snyder Quotes by Narimani, etc,1386 ) ﺑﺘﺎزﮔﻲ در ﻣﺒﺎﺣﺚ روان ﺷﻨﺎﺧﺘﻲ، ﻣﻮﺿﻮع ﺧﻮدﭘﺎﻳﻲ ﻳﻌﻨﻲ ﺷﺎﺧﺼﻲ ﻛﻪ اﻓﺮاد رﻓﺘﺎرﺷﺎن را ﺑﺮ اﺳﺎس ﻧﺸﺎﻧﻪﻫﺎی دﻳﮕﺮان و ﺷﺮاﻳﻂ ﺑﻨﺎ ﻣﻲﻧﻬﻨﺪ (رﻓﺘﺎرﺷﺎن را ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎی ﻣﺮدم و ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﻫﺎ ﺗﻨﻈﻴﻢ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ) ﺑﺴﻴﺎر ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ ﺑﻪ اﻳﻦ ﺻﻮرت ﻛﻪ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻲرﺳﺪ اﻓﺮاد ﺑﺎ ﺧﻮدﭘﺎﻳﻲ ﺑﺎﻻ ﺑﻪ اﻳﻨﻜﻪ ﭼﻪ رﻓﺘﺎری ﺑﺮای اﺣﺮاز ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﺷﻐﻠﻲ ﺧﺎص ﻣﻨﺎﺳﺐ اﺳﺖ و رﻓﺘﺎرﻫﺎی دﻳﮕﺮان (دراﻳﻦ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ) ﺗﻮﺟﻪ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ و ﺑﺮ اﺳﺎس آن رﻓﺘﺎر ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ. در ﻣﻘﺎﺑﻞ، اﻓﺮادی ﻛﻪ ﺧﻮد ﭘﺎﻳﻲ ﭘﺎﻳﻴﻦ دارﻧﺪ ، ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻧﺸﺎﻧﻪﻫﺎی اﺣﺮاز ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﺷﻐﻠﻲ ﺣﺴﺎس و ﻫﻮﺷﻴﺎر ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ و ﺑﺮاﺳﺎس ﺣﺎﻻت دروﻧﻲ ﻋﻤﻞ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ.
اﻓﺮاد ﺑﺎ ﺧﻮد ﭘﺎﻳﻲ ﺑﺎﻻ، ﭼﻮن رﻓﺘﺎرﺷﺎن ﺑﺎ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻲرﺳﺪ ﺑﻴشتر ﻏﻴﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﺑﺎﺷﻨﺪ و ﻛﻤﺘﺮ ﺛﺒﺎت داﺷﺘﻪ ﺑﺎشند.
در ﻇﺎﻫﺮ، اﻓﺮادی ﻛﻪ ﺧﻮدﭘﺎﻳﻲ ﺑﺎﻻ دارﻧﺪ، اوﻻ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖﻫﺎی اﺣﺮاز ﺷﻐﻞ وﺿﻌﻴﺖ ﺑﻬﺘﺮی را از ﺧﻮد ﻧﺸﺎن ﻣﻲدﻫﻨﺪ (ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻧﻤﺎﻳﺸﻲ) ﻛﻪ اﻳﻦ ﻋﺎﻣﻞ ﺑﻪ وﺿﻌﻴﺖ ﺟﺬب آﻧﻬﺎ در ﻣﺤﻴﻂ ﻫﺎی ﺷﻐﻠﻲ ﺑﺴﻴﺎر ﻛﻤﻚ ﺧﻮاﻫﺪ ﻛﺮد، در ﺛﺎﻧﻲ در ﻣﺤﻴﻂﻫﺎی ﻛﺎری ﻧﻴﺰ ﭼﻮن وﻇﺎﻳﻒ را از راه ﺑﺮ آوردن اﻧﺘﻈﺎرات دﻳﮕﺮان اﻧﺠﺎم ﻣﻲدﻫﻨﺪ و ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ اﻳﻨﻜﻪ آﻧﻬﺎ ﻣﺸﺎﻏﻞ اﺳﺎﺳﻲ را در ﺷﺒﻜﻪﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ، ارﺗﻘﺎء ﻣﻲﻳﺎﺑﻨﺪ.
اﮔﺮﭼﻪ، اﻧﻌﻄﺎف ﭘﺬﻳﺮی اﻓﺮادی ﻛﻪ ﺧﻮدﭘﺎﻳﻲ ﺑﺎﻻ دارﻧﺪ ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﺑﺮای ﻫﺮ ﺷﻐﻠﻲ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻧﺒﺎﺷﺪ و ﺗﻤﺎﻳﻞ ﺑﻪ ﺟﺎﺑﻪ ﺟﺎﻳﻲ ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻫﺮ ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ ﻧﺒﺎﺷﺪ، اﻣﺎ در ﺑﻴﺶﺗﺮ ﺳﺎزﻣﺎن ﻫﺎ و ﻣﻨﺎﺻﺐ ﻣﻔﻴﺪ ﺟﻠﻮه ﻣﻲ ﻛﻨﺪ. ﭼﺮا ﻛﻪ ﻣﻲﺗﻮاﻧﻴﻢ در ﻧﻈﺮ ﺑﮕﻴﺮﻳﻢ اﻓﺮادی ﻛﻪ ﺧﻮدﭘﺎﻳﻲ ﺑﺎﻻ دارﻧﺪ، ﺑﺎ ﺳﻬﻮﻟﺖ ﺑﻴشتری ﺑﻪ ﻫﻨﺠﺎرﻫﺎی ﻛﺎرﮔﺮوﻫﻲ، ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ و ﺑﺎزﺧﻮرد ﺳﺮﭘﺮﺳﺘﻲ در ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﺑﺎ آﻧﻬﺎ ﻛﻪ ﺧﻮد ﭘﺎﻳﻲ ﭘﺎﻳﻴﻦ دارﻧﺪ، ﭘﺎﺳﺦ ﻣﻲدﻫﻨﺪ و اﻓﺰون ﺑﺮ اﻳﻦ، اﻓﺮادی ﻛﻪ ﺧﻮد ﭘﺎﻳﻲ ﺑﺎﻻ دارﻧﺪ، ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﺷﺮﻛﺖ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎن ﻣﺸﺘﺎﻗﻲ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ دﻟﻴﻞ ﺗﻮاﻧﺎﻳﺷﺎن در ﺑﻪ ﻋﻬﺪه ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻧﻘﺶﻫﺎی ﻣﻨﻌﻄﻒ،ﮔﺮاﻳﺶ ﺑﻪ ﺗﻴﻢﻫﺎی ﻛﺎری دارﻧﺪ ( Mirza Rasoulzadeh, p.56-57,1966 ).
خودپایی یک ویزگی شخصیتی است که اثر بالقوه زیادی بر رفتار افراد در سازمانها دارد. خودپایی میزانی است که افراد رفتار خود را بر مبنای مردم و موقعیتها تنظیم میکنند. افراد با خودپایی بالا به انجام رفتار مناسب و رفتارهای دیگران در یک موقعیت ویژه توجه کرده و مطابق با آن رفتار میکنند. در مقابل، افرادی که خودپایی پایینی دارند، نسبت به نشانههای موقعیتی حساس و هوشیار نیستند و براساس حالات درونی خود عمل میکنند و در موقعیتهای مختلف رفتار ثابت دارند.
در مدیریت، خودپایی بالا میتواند نشاندهنده توانایی فرد در رهبری مؤثر، مذاکره و کار تیمی باشد.
سند پیوست در قالب فایل اکسل تهیه و فرایند سنجش و اعلام نتیجه تشریح گردیده و قابل انجام میباشد.